شناسه خبر : 14811
  پرینتخانه » آخرین اخبار, یادداشت تاریخ انتشار : 17 اسفند 1400 - 22:49 |

عمران خودآموز؛ آن چه بود و نمود

سالم پوراحمد بزرگ بودن، بزرگ ماندن و در خاطره‌ها نیک‌پی شدن، به القا و تبلیغ و دمیدن در نی‌انبان شهرت نیست؛ که سالکان طریق ارادت، از جبین گشاده و لبان متبسم و از مردم‌داری و گره‌گشایی و صدق در عمل و امنت‌داری به جایگاهی که خجسته است فراز می‌آیند، و چون افسار تعهد به دیگری […]

عمران خودآموز؛ آن چه بود و نمود
سالم پوراحمد
بزرگ بودن، بزرگ ماندن و در خاطره‌ها نیک‌پی شدن، به القا و تبلیغ و دمیدن در نی‌انبان شهرت نیست؛ که سالکان طریق ارادت، از جبین گشاده و لبان متبسم و از مردم‌داری و گره‌گشایی و صدق در عمل و امنت‌داری به جایگاهی که خجسته است فراز می‌آیند، و چون افسار تعهد به دیگری بسپارند، حداقل آن است که چراغی افروخته‌اند و راهی به مسیری درست رهنمون شده‌اند. نفوذ در قلوب خلایق؛ خاصه طیف هنرمند، نه کاری خرد، که معجزتی شگرف است.
عمران خودآموز آن گونه که من دیدم و بی‌واسطه محضر ایشان را درک کردم، نه در قامت یک مدیرکل که دوچندان شایسته آن بود که او را در کسوت خردمندی دیدم که نگاه نافذش خرد و کلان را بالسویه، بر سفره امنیت می‌نشاند و تبسم بی‌ریایش تو را به موج صمیمیت می‌سپرد. عهد او، دورانی بود از قیل و قال هنر و آمد و شد هنرمندان. هرکس، اداره‌ی کل فرهنگ و ارشاد استان ایلام را خانه خود می‌دانست؛ مهم نبود لر هستی یا کرد، لک هستی یا عرب؛ آن چه بود، آغوشی باز بود که تو را به گرمی در خود می‌گرفت. نشست و برخاست با عمران خودآموز، خلسه‌زا و مفرح بود. تا جایی که امکان داشت، نه گفتن را غلاف، و آری را چون جامی زرین در کف تو ‌می‌نهاد، تا آذین‌بند محافلی کنی که نغمه نی و صوت قناری و صور خیال در آن مترنم و متجلی بود. عمران، آبادی بود. در مدت مدید کار و تلاش، شکستگی‌های زیادی را بند زد، دل‌های متلاطم زیادی را از طوفان گرفت و به ساحل امن سپرد. مرواریدهای زیادی را از صدف‌هایی پنهان در تاریکی‌های به ناچاری، صید کرد و در ویترین فرهنگ و هنر به تماشا گذاشت. او در سیطره‌ی خود بود و نفس خویش به زخارف دنیوی نیالود. تسلط بر او و کشاندنش به ناصواب محال بود، که فرزند خصال خویشتن بود و از اصالت، نسب داشت. تیره و طایفه و ایل و تبار، او را مسخر نکرد؛ چرا که او جهان را چکیده‌ی انسان بودن تصور می‌کرد و اعتقاد راسخ داشت که: هم‌دلی از هم‌زبانی بهتر است.
هیچ‌ خط مشکوک نژادگرایانه‌ای، او را کوک نکرد که ساز مخالف بنوازد و بذر تفرقه بیندازد. او با زیرکی توام با تعقل، شش دانگ حواسش را روی انصاف زوم کرده بود که دلی خراش برنداردو قومی رنجیده خاطر نگردد؛ بوسهل زوزنی نبود، که زعارتی در طبع وی نهفته باشد، بونصر مشکان بود و طبایع از عطر وی به شدت منتفع می‌شد.
خودآموز هنر را در جایگاه خود مستقر نمود و تنوع را در عرصه آن، سرلوحه‌ی همت خود قرار داد. برشمردن عمل کرد آن چه ایشان کرد، لطف کلام را کم می‌کند؛ چرا که مردان بزرگ، عمل را نه برای دیده و شنیده شدن، که وظیفه‌ی انسانی خود تلقی می‌کنند. خودآموز کارها، راست کرد و راستی را کاشت تا ثمره‌ی آن به کام باشندگان و آیندگان شیرین آید.
آن چه مسلم است این که، روند موفق وی در انجام امور محوله، به پشتوانه‌ی یک مجموعه‌ی کارآمد از همکاران خوش‌خلق و عمل‌گرا بود. حال که تقدیر، مقدر شد و خودآموز عزیز در موقعیت دیگری قرار گرفته که باز هم تالی هنر است، برایش آرزوی سرافرازی و سلامتی داریم. در هر پست و مسندی که باشد، مصدر خیر است و برکت. با او وداع نمی‌کنیم و سلامی دوباره را گرم، در دستان او می‌فشاریم. به وی خسته‌نباشید می‌گوییم.
جا دارد در این مقال اندک، به مدیر کل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ایلام جناب آقای هوشمند خیرمقدم و تبریک باش بگوییم و برایش روزهای قشنگی در کنار هنرمندان آرزو کنیم.
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.