- بانک کشاورزی برنده جایزه بینالمللی «بهترین خدمات بانکی» شد
- دستگیری قاتل فراري در کمتر از ۲۴ ساعت در ایلام
- چهارمین جشنواره تئاتر طنز «تیتالی» ایوان برگزار میشود
- آغاز برداشت ۵ هزار تن برنج سفید در سیروان
- صرفهجویی بیش از ۲۳ میلیون لیتر بنزین در استان ایلام
- بیکاری زنان جوان ایلامی بالاتر از میانگین کشوری
یادی از شهید علیحسین ابراهیمی در سالروز شهادتش
ایلام رسانه / امروز دوازدهم مرداد سالروز شهادت شهید “علی حسین ابراهیمی” است، پاسدار شجاع لشکر ۱۱ امیر المومنین(ع)، که در سال ۱۳۳۸ در روستای «چمآب» از توابع بخش صالح آباد مهران پا به عرصه هستی نهاد.
شهید ابراهیمی با طلوع انقلاب اسلامی به عضویت افتخاری سپاه پاسداران ایلام درآمد و با آتش افروزی سرسپردگان ابرقدرتها و کردستان، دلاورانه عازم منطقه شد و سختیهای فراوانی را به جان خرید.
وی همواره با قرآن مأنوس بود و به امام شهدا و انقلاب عشق می ورزید و عاشقانه عازم جبهه ها شد.
شهید ابراهیمی علاقه فراوانی به هنر تئاتر و نمایشنامه نویسی داشت و نمایشنامه های متعددی نیز از آثار این هنرمند شهید به یادگار مانده است.
وی سرانجام در ۱۲ مرداد در عملیات خونین والفجر ۳ در کربلای مهران به فوج کبوتران خونین بال پیوست.
سردار «اللهنور نورالهی» از هم رزمان شهید، بر روی عکسی از شهید علی حسین ابراهیمی این چنین در وصف شهید نوشته است:
« به نام خالق هستی»
علی جان! چون تو دریا دل و صبور بودید زود به ساحل توفیق و پیروزی رسیدید ولی خدا میداند از لحظه ای که آهنگ حرکت کردید طاق کمرم شکست و صبرم به سر آمد و رونق حیاتم بر باد رفت و در یک جمله بگویم: درد هجرانت خلوت نشین خرابه هایم کرد.
داداش رمق راه رفتن ندارم، تو دستم بگیر
خداداد ابراهیمی، نویسنده و روزنامهنگار نیز در رثای این شهید سعید آورده است:
تو در نماز عشق چه خواندی؟!
تاریخ دفاع مقدس می گوید؛ تو در شامگاه حماسه والفجر۳ پس از سجدههای عارفانه، غروب طلوع انگیز زندگی را عاشقانه و سبکبال بر صفحه زمین و زمان ترسیم کردهای…
تو از قبیله مردان مرد، در فراز ونشیب جبههها، بارها مرگ را به اسارت گرفتهای؛
در مینزارهای مهران، در چکاد چنگوله، در کمینهای کلهقندی در نجواهای عارفانهی والفجرها،در….
وعاشقانه سرودهای؛
“مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ، تنگ
من ز او جانی سِتانم جاودان
او زمن دَلقی سِتاند رنگ، رنگ”
شاعران حماسه سُرا می گویند؛
دریغا شیرآهن، کوه مردا که تو بودی
که در لحظههای آتش وخاکستر، با خشمآهنگ صدایت، سرودی حماسی خواندهای تا خمسه خمسه های دشمن را در سکوتی مرگبار، فرو ببری…
عارفان با حیرت می پرسند؛
“تو در نماز عشق چه خواندی ؟
که سال هاست
بالای دار، رفتی
و این شحنه های پیر
از مردهات هنوز پرهیز می کنند
خاکستر تو را
باد سحرگهان
هر جا که برد
مردی ز خاک روئید
نامت هنوز ورد زبان هاست”
تنظیم : مجید کیان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.